تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ماراباعنوان منجی موعود وبه آدرسmonjimood.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 167
بازدید هفته : 515
بازدید ماه : 170
بازدید کل : 105145
تعداد مطالب : 1360
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1
الامام الانیس الرفیق ...
حالا بگذار کمی از دوست و دوستی برایت بگویم. طعمی که می دانم حتماً آن را چشیده ای. هر کس دوستی به مانند خود داشته باشد هرگز خود را تنها نمی پندارد. گاهی اوقات حرفهای دلی داری که نه می توانی پدر را محرم راز خود قرار دهی و نه مادر را. آن وقت است که به سراغ دوست می روی و به راحتی آب روان با او درددل می کنی. با او درددل می کنی و از او کمک می گیری.
مولای متقین (علیه السلام) می فرماید:
"دوست نزدیک ترین خویشاوند است."(1)و "کسی که دوستی ندارد غریب و تنهاست."(2)
آن هم دوستی که در رفاقت جوانمرد است، مونس روزهای سخت و بی کسی است. می دانید رفاقت یعنی چه؟ می دانی رفق و دوست داشتن یعنی چه؟ رفق یعنی لطف و مدارا کردن، یعنی امهال و مهلت دادن (قاموس قرآن، ج6). رفیق شفیق آن کسی است که اگر هم گاهی او را رنجاندم، در حقش بدی کردم، با من مدارا می کند و همچنان مونس من است. هیچ می دانستی امام آن رفیقی است که در انسش کوتاهی نمی کند و رفاقت بی ریایش مالامال از محبت است؛ وَ شأنُکُمُ الحقّ و الصّدقُ و الرّفق(3) این رفاقت صادقانه و جوانمردانه که همراه با گذشت و مدارا کردن است از شئون امام (علیه السلام) می باشد.
کدام دوستی این چنین است؟ اصلاً چه کسی را باید به دوستی برگزید و درد غربت و تنهایی را برای کدام دوست باید باز گفت. نکند با کسی دوستی کنم که بعدها ثمر آن ندامت و پشیمانی باشد، و یا بدتر از آن نکند به تعبیر قرآن در روز قیامت انگشت حسرت به دندان بگزم و خود را سرزش کنم که: یا ویلتا لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلاً. ای وای بر من! کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم (فرقان/28). چرا که "آدمی بر آیین دوست خود است؛ پس مواظب باشید با چه کسی دوستی می کنید." (پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله)(4). حواریان حضرت عیسی(ع) از او پرسیدند: «ای روح الله! با چه کسی همنشین شویم؟» مسیح (ع) فرمود: «با آن که دیدنش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر دانش شما بیفزاید و کردارش شما را به آخرت تشویق کند.»(5)
با چه کسی دوست شویم؟ با کسی یار شو که هرگاه با او سخن گویی، مایه آراستگی تو باشد و هرگاه خدمتش کنی، آبروی تو را حفظ کند و هرگاه از او کمک بخواهی، کمکت کند و هرگاه دستت را به احسانی بگشایی، او به تو کمک کند و هرگاه عیبی از تو دیده شد، آن را بپوشاند و هرگاه کار خوبی از تو دید، آن را در نظر داشته باشد، هرگاه چیزی از او خواستی، به تو بدهد و هرگاه زبان به خواهش نگشودی، او پیش دستی کند و هرگاه مصیبتی به او رسید، تو ناراحت شوی (امام حسن علیه السلام)(6).
چه کسی این چنین است؟ شاید دوستان زیادی داشته باشیم؛ دوستانی خوب و همراه، سنگ صبورهایی که به درددل ما گوش می دهند، به وقت سختی تنهایمان نمی گذارند؟ هر گاه کمک می خواهیم به سویمان بشتابند؟ ما را بر کار نیک یاری دهند و عیوبمان را بپوشانند؟ به غم ما غمگین و به شادی ما شاد شوند؟ و ... آیا نشده که کسی را که دوست خود می پنداشته اید، شما را دلشکسته کرده باشد؟ آیا نشده که شما را تنها رها کرده باشد؟ آیا نشده که منافع و آسایش خود را به شما ترجیح داده باشد؟ و یا اینکه به سادگی آیا نشده که توان و قدرت برآوردن حاجت شما را نداشته باشد؟ و ...
آیا این طور نیست که انسان در هر لحظة زندگی مونسی می خواهد که هم عاقل باشد و هم رازدار، هم مهربان باشد و هم دلسوز، هم دردش را بفهمد و او را درک کند و هم گره گشا باشد و کارساز.
ای عزیز! آنچه خوبان همه دارند، تو یک جا داری!
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه ای مفصل به فرزند خویش، امام حسن مجتبی (علیه السلام) دربارة حقوق دوستان می نویسند:
چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را برقرار کن، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامی که دوری می گزیند تو نزدیک شو، و چون سخت می گیرد تو آسان گیر، و به هنگام گناهش عذر او بپذیر، چنان که گویا بندة او می باشی و او صاحب نعمت تو است... در پند دادن دوست بکوش، خوب باشد یا بد، و خشم خود را فرو خور که من جرعه ای شیرین تر ننوشیدم، و پایانی گواراتر از آن ندیده ام.(7)این است آموزش حجت خدا به امام پس از خود، و قدر مسلم آن است که او خود بیش از هر کسی عامل به این سخن است و بدیهی است که امام زمان (علیه السلام) نیز در حیات مبارک خود پیرو وصایای پدران خویش است.
چه کسی بیشتر از امام غمخوار شیعیان خویش است؟ اکنون به جستجوی اخبار و آثار می پردازیم تا چراغی بیابیم برای رهجویان.
شیخ طوسی در کتاب «الغیبه» نقل می کند که ابن ابی غانم قزوینی با عده ای از شیعیان در این باره که آیل حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی از خود باقی گذارده تا جانشین او باشد مشاجره کردند و او مدعی شد که آن حضرت از دنیا رفت و فرزندی از خود به جای نگذاشت. شیعیان نیز عریضه ای به ملجأ و مأوای خود نوشتند و عرض حال با صاحب و آقای خود نمودند. امام در پاسخ چنین نوشتند:
همانا به ما رسیده است که عده ای از شما در دین خود به تزلزل افتاده و شک و حیرت نسبت به اولی الامرشان به آنها هجوم آورده است. این مطلب ما را مغموم ساخته، البته برای شما نه برای خود، و ناراحت شده ایم به خاطر شما نه به خاطر خود، چون خدا با ماست و احتیاجی به غیر او نداریم.(8)امام زمان (علیه السلام) از تزلزل و تحیر دوستانش غمناک می شود و چون دوستانش را به ورطة بلا می نگرد دریای رأفتش می خروشد، و نه تنها حزن و اندوه خود را اظهار می کند بلکه از شدت محبت خود به آنها چنین می فرماید که ما به خاطر گمراه شدن شما محزونیم نه به خاطر خود، چون ما نیازی به غیر خدا نداریم تا از جدا شدن جماعتی مغموم شویم.
اگر کسی با امام دوستی کند، ایشان رفیق خوبی برای او خواهد بود. اگر انسان این رفاقت را بچشد، شیرینی و گوارایی آن را می یابد. در سیرة ائمه (علیهم السلام) می خوانیم کسانی که با امام زمانشان رفاقت کرده اند، به خیر دنیا و آخرت دست یافته اند. به عنوان نمونه در سیرة امام صادق (علیه السلام) چنین نقل شده است:
هشام بن حکم می گوید: یکی از اشراف اهل کوهستان، وضع مالی خوبی داشت و هر سال حج به جا می آورد. هر وقت که می خواست به حج برود، در مدینه مهمان امام صادق (علیه السلام) می شد. با حضرت رفیق شده بود. حضرت هم با لطف خود، یکی از خانه هایی را که در اختیارشان بود، به او واگذار می کردند، و او در مدینه مهمان حضرت بود. یک سال مراسم حج او طولانی شد. و چون می خواست مزاحمت زیادی برای امام (علیه السلام) ایجاد نکند، ده هزار درهم به ایشان داد، و از حضرت خواست که برایش خانه ای تهیه کنند و خودش عازم حج شود.
در برگشت، خدمت حضرت رسید و عرض کرد: فدایتان شوم، برای من خانه خریدید؟ حضرت فرمودند: بلی، و برگه ای را به دست او دادند. در آن نوشته شده بود:
بسم الله الرحمن الرحیم. این است آنچه جعفر بن محمد برای فلانی پسر فلانی اهل کوهستان خریده است: «برای او خانه ای در بهشت خریده که یک همسایه اش پیامبر اکرم و یک طرفش امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سوی دیگرش امام حسن (علیه السلام) و طرف چهارم آن امام حسین (علیه السلام) است.»
سند را دست او دادند. مرد آن را خواند و گفت: خدا مرا فدای شما گرداند. راضی شدم.
حضرت فرمودند: من پول تو را بین فرزندان امام حسن و حسین (علیهما السلام) تقسیم کردم، امیدوارم که خدا این را بپذیرد و ثواب تو را بابت این کار بهشت قرار دهد.
مرد کوهستانی به سوی شهر خویش رفت. و سند را با خودش برد، تا هنگام مرگش فرا رسید و به بیماری مرگ افتاد. نزدیکان خود را جمع کرد و آنها را قسم داد که سند را با او دفن کنند. آنها هم به توصیة او عمل کردند و سند را با او دفن کردند. فردا صبح که سر قبرش آمدند، دیدند سند روی قبر است و روی آن نوشته شده:
وفی لی وَ اللهِ جعفرُ بنُ محمدٍ علیهماالسلام بما قال.
قسم به خدا جعفر بن محمد علیهماالسلام به آنچه که فرموده بود وفا کرد.(9)آگاهی از این حقایق، این اعتقاد را به ما می دهد که اگر کسی زندگی و نعمتهای آن را با امام زمانش معامله کند، چیزی نصیب او می شود که انتظار آن را هم نداشته است. هر کس طعم دوستی با امام (علیه السلام) را بچشد، می فهمد که این مونس رفیق، بهترین نعمتها را برای دوستش فراهم می سازد.
دوستی امام زمان چنین است. در آن هنگام که جاهلانه از او رو می گردانم و دوری می کنم، او مرا فرامی خواند و نزدیک من است. وقتی دوباره و دوباره گناه می کنم و بیعت می شکنم، او همچنان پذیرای من است و دست بیعت خویش را به سمت من گرفته است. چون او را به خشم می آورم، خشم خود را فرومی خورد و بر ناپایداری فرزند خویش صبوری می کند، چرا که عادت او احسان و رسم او کرم کردن است. او چه خوب رسم دوستی و رفاقت را به جا آورده است، اما از خود می پرسم: من چطور؟ من چه کرده ام؟
حیف نیست این آقای بزرگوار را اذیت کنیم؟ او که چنین رفاقتی با ما دارد! با بهترین رفیق هم چند بار که بی محبتی کنیم، ما را از خود می راند. از وقتی مکلف شده ایم روزی نیست که گناهی به گناهان خود نیافزوده باشیم و او هم شاهد و ناظر بر این گناهان است. هر روز این پروندة سیاه را می بیند، اما یک مرتبه هم نگفته: بی حیا! برو خجالت بکش. باز هم گفته بیایید، خجالت نکشید! ما برایتان دعا می کنیم، ما مولای مهربانی هستیم!
السلام علیک حین تحمد و تستغفر!(10)سلام بر تو، در آن زمان که حمد خدا را می گویی و برای شیعیانت استغفار می کنی!
آری! او چنین رفیقی است. اما آیا ما او را به دوستی و رفاقت برگزیده ایم؟ با او همنشینی کرده ایم؟ منصف باشیم؟ چقدر از روز و شب خود را به او اختصاص داده ایم؟ چقدر در شبانه روز با او ارتباط داریم، با او صحبت می کنیم.
اُشهدکَ یا مولای اَنّی اَشهَدُ اَن لا اِله الا الله وحده لا شریک له و اَشهدُ اَنّ محمداً عبدُهُ و رسولُهُ لا حبیبَ الا هُوَ وَ اَهلُهُ(11)آیا واقعاً به این سخن خود وفادار و پایبند هستیم؟ آیا هیچ دوستی به جز او برنگزیده ام؟ خانة دل را فقط و فقط برای او خالی کرده ام؟ او را شاهد می گیریم و از او می خواهیم که بر پایداری و رفاقت و دوستی ما شهادت دهد، او حق دوستی را دربارة ما رعایت کرده، ما چطور؟!
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: الامام الانیس الرفیق. امام دوست و مونس تو است.
الحَمدُلِلّهِ الَّذی تَحبَّبَ الیَّ وَ هُوَ غَنیٌّ عَنّی، وَ الحَمدُلِلّهِ الَّذی یَحلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی لا ذَنبَ لی(12)شکر پروردگاری را که در عین بی نیازی با من دوستی می کند و چنان مرا دوست دارد و با من صبور است که گویا گناهی مرتکب نشده ام. سپاس پروردگاری را که امام و حجت خود را دوست من قرار داد، بهترین دوستم!
نظرات شما عزیزان: